هنگام بررسی یک پروژه سرمایه گذاری، تحلیلگران و حسابداران از شاخصهای متعددی برای ارزیابی سودآوری یا زیان ممکن در طول یک دوره زمانی خاص استفاده میکنند. هدف این تحلیل، تشخیص اینکه آیا این پروژه به اندازه کافی ارزشمند است تا سرمایه گذاری در آن انجام شود یا خیر. اصطلاح “بازگشت سرمایه” یک مفهوم کلیدی در زمینه حسابداری مشاغل است که در حوزههای سرمایه گذاریهای مختلف، از جمله سرمایه گذاریهای خرد و کلان، کاربرد دارد.
تعریف دوره بازگشت سرمایه چیست؟
دوره بازگشت سرمایه به عنوان یک ابزار کاربردی در حوزه مدیریت مالی مورد توجه قرار میگیرد و این دوره نشاندهنده زمانی است که یک سرمایهگذاری به بازگشت سرمایه اولیه خود میرسد. این مفهوم در یک تعریف ساده، زمان بازپرداخت سرمایه را بر اساس محاسبات ساده نمایان میکند.
تاکید اصلی در این مفهوم بر زمان بازگشت سرمایه به جای میزان سود است و افرادی که در یک پروژه سرمایهگذاری میکنند، به طور خاص به دوره بازپرداخت سرمایه اولیه توجه میکنند. این موضوع نشانگر اهمیت بسیار زیاد دوره بازپرداخت میباشد. به همین دلیل، کاهش دوره بازپرداخت به معنای جلب جذابیت بیشتر برای سرمایهگذاری است.
تعیین دوره بازگشت سرمایه برای افرادی که قصد سرمایهگذاری در یک پروژه جدید یا گسترش یک پروژه قبلی را دارند، بسیار حیاتی است. به عنوان مثال، یک شرکت که قصد دارد برای یک کمپین تبلیغاتی دیجیتال به مدت 6 ماه سرمایهگذاری کند، انتظار دارد با تحلیل فاکتورهای مختلف، زمان بازگشت سرمایه خود را تخمین بزند تا تصمیم مناسبی درباره اجرای یا عدم اجرای این کمپین بگیرد.
همچنین بخوانید: مالیات بر مصرف چیست و چگونه محاسبه می شود؟
درک دقیق تر از دوره بازگشت سرمایه
دوره بازگشت سرمایه به عنوان مدت زمانی تعریف میشود که طول میکشد تا هزینه سرمایهگذاری بازیابی شود و انتخاب گزینهی سرمایهگذاری عالیتر، در صورت کاهش این دوره، مورد توجه قرار میگیرد. این شاخص مالی دارای یک فرمول خاص است که تحلیلگران برای به دست آوردن زمان دقیق آن از آن استفاده میکنند.
برای محاسبه این شاخص، گروه معنیدار سرمایهگذاری را بر جریان نقدی سالانه تقسیم کرده و دوره بازگشت سرمایه را محاسبه مینمایند. اما یک نکته حیاتی در این شاخص مالی وجود دارد که ارزش زمانی پول را نادیده گرفته و توجه به آن ضروری است.
به عبارت دیگر، این شاخص از تغییرات ارزش سرمایه اولیه در طول زمان بیتوجه است. اگر ارزش سرمایه اولیه پروژه پس از 5 سال با در نظر گرفتن تورم بازگردانده شود، اما ارزش فعلی آن با ارزش خالص اولیه مقایسه نشود، این میتواند منجر به ارزیابی نادرست پروژه شود. در شرایطی که تورم به طور مداوم افزایش مییابد، تعیین دوره بازدهی بدون توجه به متغیرهای دیگر، ممکن است ناکارآمد باشد.
بهعنوان مثال، در یک سرمایهگذاری سالانه 1 میلیارد در یک دوره 10 ساله (کل سرمایهگذاری 10 میلیارد)، اگرچه ممکن است امروز سودآور به نظر برسد، اما همین 1 میلیارد پس از گذر 10 سال، ارزش مشابهی نخواهد داشت. این مسئله به خصوص در کشورهایی با تورم پایدار، مانند کشور ما، بسیار مهم است.
بنابراین، برای تعیین زمان دقیق بازگشت سرمایه، لازم است تحلیلگران از فرمولها و شاخصهای متنوعی برای ارزیابی هر پروژه سرمایهگذاری استفاده نمایند و تنها به این شاخص مالی محدود نشوند.
دوره بازگشت سرمایه و بودجه بندی سرمایه
بودجهبندی سرمایهای به عنوان یک چشمانداز اساسی در امور مالی شرکتها محسوب میشود و از جمله مفاهیم اساسی در تحلیل مالی است. این فرآیند به تعیین ارزش و سودآوری یک پروژه سرمایهگذاری میپردازد و از طریق استفاده از شاخصهایی از جمله دوره بازگشت سرمایه، تصمیمگیری در خصوص جذب سرمایه برای یک پروژه مشخص را تسهیل میکند. این شاخص بهطور گسترده در حوزههای مختلف از جمله سرمایهگذاری، برنامهریزی مالی شرکتها و تصمیمات مرتبط با بودجهها مورد استفاده قرار میگیرد.
از توضیحات ارائهشده مشخص است که دوره بازگشت سرمایه به عنوان یک شاخص کلیدی، بر اساس تعداد سالهایی که سرمایه یک سرمایهگذار در یک پروژه به جریان میآید و برای بازیابی سرمایه محاسبه میشود. این شاخص، بر اساس نقدینگی پروژه و تقسیم آن بر جریان نقدی سالانه، ایجاد میشود. بر اساس این شاخص، دوره بازگشت سرمایه مشخص کننده زمانی است که یک سرمایهگذار قادر است سرمایه خود را در یک پروژه بازیابی کند. این میزان زمان اگر کمتر باشد، به عنوان یک نشانه مثبت برای جذب سرمایه در نظر گرفته میشود.
بهطور کلی، اگرچه بسیاری از تحلیلگران به دلیل سادگی شاخص دوره بازگشت سرمایه را مورد ترجیح قرار میدهند، اما مدیران مالی و سرمایهگذاران تمایل دارند از ارزش فعلی پروژه به عنوان یک ابزار جهت تصمیمگیری بهتر در زمینه سرمایهگذاری خود استفاده کنند. ارزش فعلی نشاندهنده ارزش پول آتی یا جریان نقدینگی با در نظر گرفتن نرخ بازده است و نشاندهنده این است که مقدار پول امروزی که برای سرمایهگذاری در یک پروژه استفاده میشود، در آینده بیشتر از همان مقدار ارزش خواهد داشت. این نگرش باعث میشود تا تصمیمگیریها با در نظر گرفتن ارزش زمانی پول بهصورت بهینهتر انجام شود.
مزایای شاخص بازگشت سرمایه
برای فهم بهتر، به مزایای شاخص بازگشت سرمایه با توجه به اعداد زیر پرداخته خواهد شد.
استفاده آسان: شاخص بازگشت سرمایه به دلیل سادگی فرمول مورد استفاده، به عنوان یک ابزار آسان در تجزیه و تحلیل سودآوری پروژهها شناخته میشود. این ویژگی باعث میشود که تحلیلگران و صاحبان کسب و کارها با راحتی از آن استفاده کنند و در مدت زمان کم، میزان سوددهی پروژه را تخمین بزنند.
تحلیل مقایسهای: شاخص بازگشت سرمایه امکان تجزیه و تحلیل مقایسهای بین پروژههای مختلف را از نظر سودآوری و بهرهوری از دارایی مهیا میکند. این قابلیت به تصمیمگیری در مورد انتخاب بهترین پروژه برای سرمایهگذاری کمک میکند.
شاخص اجزای مختلف عملکرد: شاخص بازگشت سرمایه به عنوان یکی از اهم ترین معیارهای عملکرد در زمینههای مختلف از جمله فروش، بازاریابی، استراتژی تبلیغاتی و بهرهوری از دارایی مورد استفاده قرار میگیرد. این شاخص یک دید کلی ارائه میدهد که در تصمیمگیریهای مدیریتی گستردهتری مورد استفاده قرار میگیرد.
عدم نیاز به سیستم حسابداری مجزا: یکی از ویژگیهای مثبت شاخص بازگشت سرمایه، وابستگی آن به سیستم حسابداری مالی شرکت نیست. دادههای مورد استفاده برای این شاخص، نیاز به سیستم حسابداری جداگانه ندارد و در صورتهای مالی شرکت به سادگی قابل دسترس است.
مناسب برای پروژههای با ریسک بالا: شاخص بازگشت سرمایه برای تمامی پروژههای سرمایهگذاری، به ویژه در پروژههایی با ریسک و عدم قطعیت زیاد، به عنوان یک ابزار کارآمد مورد استفاده قرار میگیرد. این شاخص به مدیران اجازه میدهد گزینههای نامناسب را حذف کرده و تمرکز خود را بر روی پروژههایی با سودآوری بهتر متمرکز کنند.
معایب شاخص بازگشت سرمایه
هر شاخص مالی و معیار بررسی سرمایه گذاری، با وجود مزایا، معایب خود را نیز به همراه دارد. در این راستا، نقاط ضعف دوره بازگشت سرمایه را بررسی خواهیم کرد.
عدم بررسی زمان: در شاخص بازگشت سرمایه، تنها بر سودآوری در یک دوره زمانی خاص تأکید شده است و به زمان طولانیتر توجه نمیکند. این موضوع باعث نادیده گرفتن ارزش زمانی پول میشود و تورم نیز در محاسبات مد نظر قرار نمیگیرد. این امکان وجود دارد که 1 دلار امروز، بعد از گذشت 10 سال، ارزش آن کاهش یابد، اما این نکته توسط شاخص بازگشت سرمایه در نظر گرفته نمیشود.
نادیده گرفتن جریانهای نقدی پس از دوره بازپرداخت: یکی از نقاط ضعف دیگر دوره بازگشت سرمایه، عدم توجه به جریانهای نقدی پس از دوره بازدهی است. به عبارت دیگر، این شاخص نمیتواند در مقایسه پروژههایی که در طی دورههای بازپرداخت متفاوتی قرار دارند، ارزیابی صحیحی ارائه دهد. این ممکن است منجر به انتخاب نادرست بین دو پروژه مشابه با تفاوتهای درآمدی پس از دوره بازپرداخت شود.
نتایج غیر قطعی: استفاده از حداکثر دوره بازپرداخت در شاخص بازگشت سرمایه، بیشتر به نظرات و انتظارات تصمیم گیرندگان بستگی دارد و به روش منطقی یا معیارهای عینی برای تعیین دقیق دوره بازدهی پروژهها پرداخته نمیشود. این موضوع میتواند باعث افترا به نتایج و تصمیمات نادرست شود.